سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همان اول به سمت خیمه ها برگشت
نمی دانست آبی نیست در مشکی
چرا بر گشت؟
چرا بر گشت وقتی دید در هر گوشه ای یک مشک خالی را
چه توجیهی است این بررگشتن این سان سوالی را
مگر اکبر نمی دانست ابی نیست در خیمه
سوال کودکان تشنه را دیگر جوابی نیست در خیمه
به غیر از تشنه بودن انتخابی نیست در خیمه
علی اصغری خندان در اغوش ربابی نیست در خیمه
تو می گویی دلش تنگ پدر بوده که بر گشته
ولی من مطمئن هستم دلیل اکبرم چیز دگر بوده که بر گشته
همه دیدند وقتی پا به میدان داشت اکبر حال بابا را
ولی تنها پسر فهمید درد اربا اربا را
به این خاطر اجازه خواست از مرگ و به اغوش پدر بر گشت
برای حال خود ؟   نه !
که برای حال بابایش پسر برگشت
که می دانست بابایش ندارد طاقت هجران
به این خاطر به اسبش هی زود برگشت از میدان
علی اکبر آمد تا که بابا را کند آرام
و نام آب را در ذهن خشکی ها کند بد نام
وگرنه تشنگی آن هم برای ابر بی معنی است
و در وقت شهادت لحظه ای هم صبر بی معنی است
ز جنس تشنگی انگار مشکی را به لب دارد
ولی در اصل از بابا دو تا بوسه طلب دارد
هجوم اورده سمت دسمنان با تیغ مژگانش
زمین و آسمان ها تحت فرمانش
اگر پلکی زند ! خورشید می افتد به دامانش
پیمبر سر بر آورده است از چاک گریبانش
بگو آهسته زیر لب دل و جانم به قربانش
اگرچه چهره اش پیغمبری و بازوش عباسی است
رقیه خوب می داند که اکبر سخت احساسی است
رقیه خوب می داند دو جمله نقطه ضعفش را
عباراتی شبیه چادر خاکی و آتش را
به میدان میزند این شیوه تیغ ابالفضل است
نوایی میرسد این بانگ تشویق ابالفضل است
نماند هیچ یک از دشمنان این جمع و تفریق ابالفضل است
اساس دلبری در جز جز چهره این پهلوان جور است
بگو اسفند بر آتش زنند این کوفیان چشمانشان شور است
کسی که در میان جنگ فریادش ابالفضل است
کسی که در فنون رزم استادش ابالفضل است
همه دیدند پیغمبر علی اکبری بر گشت
دوباره اشک جوشید و به چشم دختری بر گشت
خلاصت می کنم اری
علی اکبری رفت و علی اصغری بر گشت


شاعر : مهدی رحیمی


نوشته شده در  جمعه 88/10/4ساعت  8:48 عصر  توسط غلام رضا 
  نظرات دیگران()

یک نگاه دیگر

آهسته تر پدر! آهسته تر پدر!

به یقین می روی پدر! این اشک من اینقدر نیت که راه تو را سد کند.

می دانم که کار تمام شد، می دانم که با پنجه های قساوت، تورا از آغوش قلبم خواهند کشید. این دشمنی که پای جهالت بر زمین می کوبد و قلب دختران پیامبر میلرزاند، دست از تو نخواهند شست و تشنگی اش جز به خون تو فرو نخواهد نشست.

این دشمن که تنها برای کشتن تو نیامده است، آمده است تا هر لحظه هزار بار جگر فرزند پیامبر را بسوزاند.

این دشمن که جون گرگ وحشی به هنگام دریدن زوزه می کشد، این دشمن که چشمهایش را بسته است و شمشیرهایش را گشاده، بی تردید از تو، از حرم معصوم تو و از خیام مظلوم تو نخواهند گذشت.

می دان که خسته ای! می دانم که بی برادری پشتت را و این همه  تنهایی دلت را شکسته است.

ادامه مطلب...

نوشته شده در  یکشنبه 88/9/29ساعت  9:56 عصر  توسط غلام رضا 
  نظرات دیگران()

از میان تمامی فروغ تنها حج حسین- جان عالمی به فدایش- به ظاهر نیمه کاره مانده. و او-روحی فداه- آن را رها کرده و به کربلا آمده است.

اما حسین –درود خدا بر او- در شرایطی است که در حج عادی نمی تواند گزارد. او با خانه راز نمی تواند گفت. او با منزل معاشقه نمی تواند کرد.چاره ای نیست جز آنکه از خانه بر صاحبخانه در آید.

او از کعبه راه را کج می کند اما نه به این دلیل که حج نکند یا نیمه کاره کند. او در جایی ایستاده است که حجی چون دیگر حاجیان او را راضی نمی کند.

او باید حجی کند که چشم بنیانگزار خانه خیره بماند و انگشت حیرت حج گزاران تاریخ در دهان.

او به دنبال کاملترین حج می گردد. برای کسی که خدا به زیارتش می آید و بر او سلام می کند، زائر خانه خدا بودن قانع کننده نیست. استلام حجرالاسود هر چند دست دادن با خداست اما نه برای آنکه دستهای خدا ملتهب در آغوش گرفتن اوست. او مشتاقانه به دیدار صاحبخانه می شتابد بی آنکه هیچ یک از رموز دیدار خانه را فرو گذارد.

 زیارت خانه را به لباس احرام در باید آمد.

ادامه مطلب...

نوشته شده در  جمعه 88/9/20ساعت  12:12 صبح  توسط غلام رضا 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نامه علی خلیلی 15 رو قبل از شهادت به مقام معظم رهبری
پروتکل4 و یه شعر زیبا و یه حدیث از امام عصر(عج)
نامه تکان دهنده یک شهید 17 ساله برای فرار از گناه
برای کدام امتحان درس می خوانی ؟ ،صمیمیت و نشاط
پروتکل 3
پروتکل های یهود2 ،سخنی از سیدحسن نصرالله
پروتکل های یهود1
راهی مشهد
بررسی تاریخچه علمی ولایت فقیه
ولایت
مظلومیت رهبر
روایتی از امام باقر درباره ولایت
بیانات در دیدار دستاندرکاران ساخت ناوشکن جماران
یک خاطره اقا سید حسن نصرالله
خیلی تجاهر و وقاحت می خواهد(خاطره ای از رهبرم (دامه برکاته))
[همه عناوین(32)][عناوین آرشیوشده]