آی شهدا بلند بشید با هم به کربلا
همه بریم زیارت شاه شهید نینوا
آی شهدا بلند بشید کنار عشق عالمین
روضه ساقی بخونید تو خاک بین الحریمن
آی شهدا نگاه کنید واشده راه کربلا
بیاید بریم با همدیگه دیدن شاه کربلا
دلم گرفته یاد اون نیمه شبای شهر عشق
حسینیه همت و روضه بانوی دمشق
دلم گرفته یاد اون صفای جبهه جنوب
نیمه شبای فکه و دشت شلمچه تو غروب
عصر غربت لاله هاست ، اینجا کسی دیگر از شهیدان نمی گوید از آنان که تلاطمی هستند در این دنیای سرد و سکوت ما بعد از شما هیچ نکردیم ، چفیه هایتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم .
پلاکهایتان را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است .
کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود و دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید چرا آلاله آنقدر سرخ است
چرا کسی نپرسید مزار باکری کجاست ؟؟؟
چرا وقتی گفتیم : یک گردان که همگی سربند یا حسین ( ع ) بسته بودند شهید شدند کسی تعجب نکرد
چرا وقتی گفتند : تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید
چرا نمی دانیم شیمایی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناک است و چطورمی شود یک عمر با درد زیست
نمی دانم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد !!!!
ای روشنای خانه ی امیـــد، ای شهید
ای معنی حماسه ی جاوید، ای شهید
چشم ستارگان فلک از تو روشن است
ای برتر از سـراچه خورشیــد ای شهید
« زهره » به نام توست غزلخوان آسمان
با یاد توست مشعل « ناهید » ای شهید
« قد قامت الصلاه » به خون تو سکه زد
در گستــرای ساحــت تحمید ای شهید
تیـــغ سحـــر ز جـــوهــره خونــت آبــــدار
گشت و شکست لشکر تردید، ای شهید
آئیــنــــه دار خـــون تـو اند آسمانیـــان
رنگینکمان به شوق تو خندید ای شهید
ایمن شدند دین و وطن تا به رستخیز
فارغ شدند زآفت تهـــدیـــد، ای شهید
در فتنهخیـــز حادثهها جان پناه ماست
بانگی که در گلوی تو پیچید، ای شهید
صرافی جهان زتو گــر نقد جــــان گرفت
جام شهادتش به تو بخشید، ای شهید
نــام تــو گشت جــوهـــر گفتـــار عــارفـان
« عارف » زبان گشوده به تأکید، ای شهید
منبع سایت:www.cloob com
بار الهی من نمی خواهم که در بستر بمیرم
یاری ام کن تا براهت در دل سنگر بمیرم
دست دارم در میان آتش و خون و گلوله
دور از کاشانه و از خواهر و مادر بمیرم
دوست دارم خاک ایران را ز دشمن پاک سازم
در ره اسلام و آزادی این کشور بمیرم
دوست دارم نیمه شب با نعره الله اکبر
دشمنان را قلع و قمع سازم چو سرلشکر بمیرم
دوست دارم تا شوم قربانی راه خمینی
همچنان پروانه در جانم فتد آذر، بمیرم
دوست دارم همچو باران بر تنم خمپاره بارد
پیکرم گردد به مانند گل پرپر بمیرم
دوست دارم رهبر را به خون نویسم
دیده ام باشد بنام نامی رهبر بمیرم
دوست دارم لاله گون گردد لباس پاسداری
آخر از خون شم با جسم از خون تر بمیرم
خط من خط حسینی باشد خمینی
پس چه بهتر چون حسین از تیر و از خنجر بمیرم
دوست دارم تشنه لب باشم به هنگام شهادت
جرعه ای نوشم زدست ساقی کوثر بمیرم
دوست دارم چهره مهدی زهرا را ببینم
با تبسم بر رخ آن حجت اکبر بمیرم
دوست دارم دفتری از شعر خود سازم مهیا
وانگهی با خون خود کنم امضاء آن دفتر بمیرم
دوست دارم(کربلائی)راه من یابد ادامه
من بخون غلطان شوم همچون علی اکبر بمیرم
شعر از شهید محسن کربلایی